جدول جو
جدول جو

معنی گردون گذار - جستجوی لغت در جدول جو

گردون گذار
گردون پیما، آسمان پیما، آنکه از آسمان بگذرد
تصویری از گردون گذار
تصویر گردون گذار
فرهنگ فارسی عمید
گردون گذار
(رَ / رِ)
آسمان پیما:
لیک چندان زیب دارد کژمژی دندان او
کآن نیابی در هزاران کوکب گردون گذار.
سنائی
لغت نامه دهخدا
گردون گذار
گذرنده از گردون آسمان پیما: برفلک دوزد بطنازی در آن دم حکم بدرابیلک گردون گذارت. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردون سوار
تصویر گردون سوار
سوار بر آسمان، آنکه در آسمان سفر کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردون گرا
تصویر گردون گرا
آنکه آهنگ رسیدن به آسمان کند، کنایه از خواهان ترقی و اعتلا
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دُ)
پیچندۀ آسمان و کنایه از توانا و کسی که آسمان را مسخر کند. و صاحب آنندراج آرد: کنایه از طالب علو ترقی یا اینکه گردون به کام او گردد. (آنندراج) :
سر گردنان شاه گردون گرای
ز پرگار موکب تهی کرد پای.
نظامی.
، مردم خوشبخت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ سَ)
مسافر در آسمانها. (ناظم الاطباء) :
نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمد
که عیسی ازره افتادگی گردون سوار آمد.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آنکه در آسمانها سفر کند: نماند بر زمین هر کس بطینت خاکسار آمد که عیسی از ره افتادگی گردون سوار آمد. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرو گذار
تصویر گرو گذار
آنکه چیزی را بعنوان گرو نزد کسی نهد گرو دهنده راهن
فرهنگ لغت هوشیار